به نام انسانیت اکبرعبدی می‌گوید
نوشته شده توسط : مرتضی

به نام انسانیت
اکبرعبدی می‌گوید:
یک روز سر سریال با "حسین پناهی" بودیم. هوا هم خیلی سرد بود.
از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.
گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟!
کاپشن خوشگلت کو؟
گفت: کاپشن قشنگی بود،نه؟ گفتم: آره!
گفت:من هم خیلی دوستش داشتم .
ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت.
ولی من فقط دوستش داشتم...



:: موضوعات مرتبط: خبر های پر بیننده , استاتوس های فیس بوکی , ,
:: برچسب‌ها: به نام انسانیت اکبرعبدی می‌گوید ,
:: بازدید از این مطلب : 890
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 188 صفحه بعد